312

ب گمانم امشب هم از آن شب هاست...از آن شب های هی از این سر تخت،به اون سر تخت،هی از این ور به اونور... از آن شب هایی که خواب با چشمهات غریبه می شود و صبح چه دور است خدای من...

از همان شبهاست که جارتار می گوید :سحر ندارد این شب تار... و دردا که دوری...دردا...دردا...

نظرات 2 + ارسال نظر
دم نوش سه‌شنبه 24 آذر 1394 ساعت 23:04

دو سال پیش یه اخر شبی پست گذاشتم تو فیس بوکم
"سحر ندارد این شب تار"
خیلی ها همدردی کردن و باعث دلگرمی شد
اما راستشو بخوای همه ی شبا میگذرن
سخت میگذره، ولی میگذره

اوهوم...خوبی و بدی دنیا همینه،همه چی می گذره

لبخند ماه یکشنبه 22 آذر 1394 ساعت 08:15 http://labkhandemah.blogsky.com

چه میشود کرد جز کنار آمدن با این شبها



آشوبم آرامشم تویی

هیچ:)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.