286

هرچقدر هم که بدونی،هرچقدر که توقعشو داشته باشی،هرچقدر که کلمه به کلمه حرفایی که قراره بشنوی و عکس المعلی که قراره ببینی رو از حفظ باشی،

بازم،

وقتی باهاش روبرو میشی، بعضی حرفا، بعضی کارا...

قلبت می شکنه...

حالا هی بگو عیب نداره،می دونستم،انتظارشو داشتم. 

ولی چه سود؟ اینا سد خوبی برا سیلاب اشکات نمیشن.



پ.ن:یه قوری چای رو خودم خالی کردم مامانم جای پرسیدن حالم نگران درِ قوریه:|از بقیه باید چه انتظاری داشته باشم دیگه؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.