285:همینطوری...شانسکی!

از فانتزی هام اینه که مثل این فیلمای کره ای خیلی شانسی با یه پسر خوشتیپ پولدار آشنا شم بعد همینطور شانسی عاشق هم شیم بعد شانسی شانسی ته فیلم به هم برسیم و با خوبی و خوشی و البته لوکس،تا آخر عمر زندگی کنیم!

درسته که اون وسطا خونواده ی پسره خیلی زجرم میدن و مجبور میشم کلا پسر بیچاره رو بی خیال شم و برم یه جای دور خودمو گم و گور کنم، ولی به هر حال باز خیلی شانسکی میاد و پیدام می کنه و تصمیم میگیره دیگه تحت هیچ شرایطی نزاره از هم جدا شیم!خونوادشم آخرش قبول می کنن!مگه یه دختر از زندگی چی می خواد؟نه واقعا؟

ولی حیف که ما از این شانسا نداریم...البته من همیشه گفتم و میگم که زنده موندن و به بیست سالگی رسیدنم کاملا از روی خوش شانسی بوده!یعنی الان که فکرشو می کنم می بینم که اصولا ما خونواده ی شانسکی ای هستیم!از تربیت بگیر تا بقیه ی چیزا!حتی اینکه به عنوان یه دانشجو میشه گفت در سطح خودم موفق هستم هم به نوعی به شانس خوبم برمی گرده!یا همون قانون جذب!حالا هرچی.مسئله اینه که هرچیزی یه ظرفیتی داره و فکر نمی کنم هرچقد زور بزنم بتونم یه پسر خوشتیپ پولدار [ اکثرا تنها و زجر دیده]جذب کنم که عاشق هم شیم،بعد خونوادش اونقد اذیتم کنن که بزارم برم[البته فکر نمی کنم این قسمت و بشه تو ایران اجرا کرد،مگه اینکه مثلا دانشگاه و ول کنم برم شهر خودمون،بعد پسره ام آدرسمو نداشته باشه!آره این خوبه...نه، میشه.]بعد بیاد و پیدام کنه و تا آخر عمر به خوبی و خوشی و البته لوکس(!) زندگی کنیم...

نظرات 4 + ارسال نظر
دم نوش سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 21:12

@پرپرک
خیلی خوب بود D:

Parparak دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 22:48 http://Parparak1313.blogsky.com

از اونجایی که من شانسم عالیه، احتمالن شانسکی عاشق یه نفر میشم، بعد مثلن طرف شانسکی جزو یه گروه و باند مافیایی از آب در میاد، شانسکی منو گروگان میگیرن میکشن...
یا مثلن شانسکی عاشق یکی میشم، بعد طرف شانسکی یه مرضی داره میوفته میمیره، من افسردگی میگیرم پشت بندش میمیرم!
نگا چه فانتزیای رومانتیکی دارم

ته رمانتیکه اصلا اتفاقا اینا جزو فانتزیای منم بودن یه چند وقت :-D ولی جدیدا به مثبت اندیشی رو آوردم!

دم نوش یکشنبه 3 آبان 1394 ساعت 23:17

گچ رنگی عزیز! من کلن آدم واقع بینی هستم و به علت همین ویژگی بی ذوق هم خطاب میشم گاهی
مثلا میدونم پشت این پیچی که جلوی مسیرمه که مثلا اسمش ازدواجه چیز خارق العده ای هم نیست
همین ویژگی باعث میشه توقع زیادی نداشته باشم و کمتر بخوره تو ذوقم
اما بد هم هست، کم کم سطح توقع و آرزوم اومد پایین
به شکلی که الان موجودی کاملا بی انگیزه هستم و فقط اموراتمو میگذرونم، با خوندنت مزه ی خوب داشتن آرزوی بلند اومد زیر زبونم

اوهوم!منم همچین آدم انگیزه مندی(!) نیستم ولی شدیدا معتقدم که رویا و آرزو جزو لوازم زندگیه:) فانتزیای شیرین رنگی رنگی:)

آدم یکشنبه 3 آبان 1394 ساعت 21:30 http://autumn-girl.blogsky.com/

فکر کنم تقریبا همه ی دخترا همچین فانتزی ای رو دارن....البته مال من تو جزئیاتش متفاوته

اره فک کنم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.