305:چرا!

سه شنبه 
سوم آذرماه نودوچهار

~ چرا؟
چرا سوالیه که خیلی وقتا جوابش دردناک و آزاردهنده اس؛خیلی وقتا آرزو می.کنی کاش نپرسیده بودی و خیلی وقتا از پرسیدنش شونه خالی می کنی:
چرا؟چرا من؟چرا تو؟چرا رفتی؟چرا عاشق شدم؟چرا فلانی مرد؟چرا به دنیا اومدم؟چرا زمین.گرده؟چرا اسیلسکوپ موج و با نویز نشون میده؟چرا نمی تونم آزمایشای اندازه گیری رو درست انجام بدم؟چرا؟چرا؟چراااااا؟؟؟؟
... چرا سوالیه که خیلی وقتا دلمون نمی خواد بپرسیم ولی همیشه باید پرسیده بشه...همیشه!

304

دوشنبه

دوم آذرماه نودوچهار



~ می خواستم از تمیزی حمام های آن بلوک دفاع کرده باشم،گفتم "نه بابا،وقتی من حمام بودم داشتند حمام هارا می شستند...کی بود؟!...یکشنبه بود به گمانم!"و بعد با خود فکرکرده بودم مگر امروز چند شنبه است؟صدایی گفته بود دوشنبه!این دو روز چطور گذشته که یکشنبه اینقدر دور به نظر می رسد؟


~ "روی ماه خداوند را ببوس" تمام شد!آنقدر ناگهانی.که فکر.کردم کتاب ناقص است!یعنی در همین حد ها! فکر می کنم کتاب اصلا داستانی را روایت نمی کرد،صرفا توصیف چند روز از روزهای کسی بود،جالب بود، حس و حال خوبی داشت،فضاسازی عالی،ولی من خیلی این نوع نوشتن را دوست ندارم:-D الآن دارم "سال بلوا" را می خوانم!خیلی مانده تا نظر دهی در مورد داستان ولی نگارشش و اینکه یک "تعلیق" خاصی همه جای داستان هست را دوست دارم :) این.روز ها تب کتاب دارم! چندین.و چند کتاب ردیف کرده ام پشت سر هم برای خواندن!ببینم.می توانم خواندن را عادت کنم.برای خودم یا نه:)


~ داستان خیلی تکراری بود،درست!ولی روایتش عالی بود...عالی...بخصوص من قسمتی را که درکنار گذر سالها پیشرفت تکنولوژی راهم کم کم نشان می داد دوست داشتم:) فیلم خوبی بود همه چیز سرجای خودش بود،چیزی را که می خواست بگوید گفت و تمام!نه کمتر نه بیشتر!ببینید "one day" را!

پ.ن:ناگفته نماند شاید درصد "ناچیزی" از این خوش آمدن برگردد به اینکه من عاشق بازیگر نقش اول مردش هستم:دی البته درصدش خیلی کم است و در کیفیت فیلم اثر نمی گذارد!خیالتان تخت;-)


~ میانترم الکترونیک هم که لغو شده به 23 ام منتقل شد!باید آماده شوم برای مخابرات هفته ی بعد!خدا به خیر کند...

303

~ هفته ی پیش بود که یهو به سرم زد تختمو با سمین عوض کنم!بهش گفتم و کمتر از یه ساعت بعد در مقابل چشمان.گرد شده و فک.فروافتاده ی سایر اعضای اتاق،وسایل من از تخت بالا به پایین و وسایل سمین از پایین به بالا منتقل شد!

راستش چندبار بهم گفته بود ولی من گفته بودم ترم بعد درموردش فکر می کنم:دی برای همین این خیرخواهی ناگهانیم همه رو متعجب کرد!متعجب که.چه عرض کنم اولش قبول نمی کرد می گفت اونجا یه اشکالی داره که راضی شدی تخت و عوض کنی،بعدشم می گفت که من یه نقشه ی بسیار شیطانی کشیدم و اینم مقدمه ی اجراشه!حتی پیشنهاد داد که خوشحالیشو خیلی نشون نمیده و در عوض من دراجرای نقشه ام بهش سخت نگیرم!!!

خلاصه که دیدشون نسبت به من تا این حد مثبته:-D 

صرفا جهت شفاف سازی میگم: فقط به خاطر خودش بود،این اواخر خیلی افسرده به نظر می رسید و می خواستم خوشحال باشه:) حتی اگه خوشحالیش برای عوض کردن یه تخته:)


~ همونطور که الان که دارم"روی ماه خداوند راببوس" رو می خونم دلم می خواد جامعه شناسی و فلسفه بخونم؛موقع دیدن فیلم "Stonehearst Asylum" هم دلم می خواست روانشناس می بودم!یعنی واااقعناااا!برید ببینید و عاشق اون پسره ی نقش اولش بشید و غصه ی روانشناس نبودنتونو بخورید و آخر فیلم چنان غافلگیر شید که فکتون تا چنددقیقه باز بمونه:)


~ میانترم زبان که گذشت،خدا کنه الکترونیک راحت باشه:)

302

... اضطراب، همچنان که هر روان‌پزشک گران‌قیمتی به‌تان خواهد گفت، حاصل افسردگی است؛ اما افسردگی، همچنان که همان روان‌پزشک در جلسه‌ی دوم و بعد دریافت حق‌ویزیت بعدی آگاه‌تان خواهد کرد، حاصل اضطراب است. تمام بعدازظهر را در این چرخه‌ی اضطراب که با افسردگی آمیخت، نشستم و زل زدم ...!


تابوت‌های دست‌ساز / ترومن کاپوتی / مترجم: بهرنگ رجبی


پ.ن:کلی دنبال پی دی اف کتابش گشتم ولی پیدا نشد:(

301

چهارشنبه

27آبان 94



~ تو آشپزخونه بودم،به اسرین که داشت از در کتری به عنوان شعله پخش کن استفاده می کرد خیره شده بودم و صدا تو سرم می پیچید:


بیا بی تو من از این زندگی سیرم

نمی دونی دارم این گوشه میمیرم

بیا یادم بده پرواز و با دستات

دلم با رفتنت دنیاشو از دست داد


برگشتم و از دختر پرسیدم:کی خونده؟

با لبخند گفت :مسیح و آرش ای پی:)

و من متعجب از اینکه مسیح کی خواننده شد رفتم که صدایی رو که تا تهِ تهِ احساساتم رفته بود دانلود کنم.

همیشه به خاطر اینکه خواننده های جدید رو نمی شناسم و ازشون خوشم نمیاد توسط خواهر گرام به سخره گرفته میشم ولی باز موقع رفتن به سایتای موزیک ترجیح میدم برم سراغ اسمای آشنای چندساله...سرم درد میگیره از این همه خواننده با اسمای عجیب غریب،ژستای عجیب غریب تر...مگه اینکه یه آهنگ رو از قبل بشنوم مثل همین آهنگه.

فقط اینجا یه سوال برام پیش اومده:

الان مگه این آهنگو دو نفر نخوندن،پس چرا همشو یکیشون می خونه؟یا هردو می خونن من نمی تونم تشخیص بدم؟:|جریان چیه الآن؟


~ این روزا دارم"داستان غیب شدن فیل" رو از "هاروکی موراکی" می خونم،خیلی وقت بود که اسمشو می شنیدم و دوس داشتم چیزی ازش بخونم.جالب نوشته!واقعا کنجکاوم بدونم فیله چطوری غیب شده!


~ در تلگرام در یک کانالی عضو شدم تحت عنوان کتابخانه آزاد!freebook!خیلی خوبه بخصوص تیکه هایی که از کتابها میزاره:)