ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
چهارشنبه
1.7.94
~ "گندیده"،فکر می کنم کلمه ای باشه که بتونم.درمورد یخچال اتاق به کار ببرم!به هرحال تمام ویژگی های یک.چیز گندیده رو داشت!بو...وضع ظاهری...کپک!!!کشون کشون بردمش آشپزخونه و شستمش!بعدشم باز کشون کشون آوردمش اتاق!خدارو شکر خابگاه خلوته وگرنه معلوم نبود ملت با دیدن یه یخچال که خودبه خود داره به طرفشون میاد چه عکس العملی نشون میدادن:دی
آخه یه پنج سانتی فقظ از یخچال بلندترم و درکل پشتش دیده نمیشم:|به هر حال... الآن منتظرم چندساعت بگذره بزنمش به پریز ببینم طی این عملیات انتحاری نابود شده یا نه:دی
اوووف...واقعا سخت بود:( ولی این چندروزه اگه بخوام غذا بپزم باید یخچال داشته باشم!واسه امروزم کته گذاشتم،تا الان چیزی حدود سه بشقاب کته خوردم!
فردام ماکارونیه!من توانایی اینو دارم که تا دو روز تمام وعده های غذاییم یکی باشه!تازه بعدشم حالم از اون غذا بهم نخوره:دی
این ویژگی مهمیه که فکر می کنم هرکسی باید داشته باشه;-)
غذا خوردن مهمه!
یخچال خانوم!
منم توانایی خوردن یک لیتر بستنی، چند لیوان چای، دو عدد کیک صبحانه در طول یک هفته رو دارم
نمیدونم چجوری زنده موندم :) دوران دانشجویی سخت جون بودم
اره
اتاق ما که اینجوریه
دوران دانشجویی کیفیت اهمیت خودشو از دست میده و با اهمیت یافتن کمیت قانون"فقط یه چی باشه بخوریم" بوجود میاد